چنگیز خان مغول و شاهین پرنده
|
|
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
ادامه مطلب |
شنبه 21 بهمن 1391برچسب:چنگيز,شاهين پرنده, دوست, شكار, |
|
|
|
سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون
|
|
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن
واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی
آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره
نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند.
او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و
توپ لاستیکی همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه کاری
برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید
دیگر جمع نمیشود، سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد. |
دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:زندگي, سلامت, دوست , كار, |
|
|
|
تنفر و دوست داشتن
|
|
من برای متنفر بودن از كسانی كه از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتار دوست داشتن كسانی هستم كه مرا دوست دارند ...
|
دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:تنفر, دوست ,عشق, |
|
|
|